سالگرد عملیات والفجر یک /صادق یزدی

بنام خدا
والفجریک

1361/11/23 بود که از مسجدسلیمان به جبهه های نبردحق اعزام شدیم، دواتوبوس نیرو بودیم،حدودساعت 3بعدازظهرحرکت کردیم.فرماندهی سپاه شهید شهنی فیض وتنی چند از پاسداران ماراهمراهی می کردند،شام رادررستورانی درشوشترخوردیم. وبه منطقه گلف در اهواز رفتیم ،برخی خانوادهها ردمان را زدند وورودی گلف ازپنجره اتوبوسها بافرزندانشان دیده بوسی یا مشاجره برای برگشتن به خانه را داشتند ، بهرحال،از آنجامارا ابتدابه پادگان علی اکبر وسپس به منطقه ای که لشکر 7حضرت ولی عصرعج مستقربود، اعزام کردند،تازه چندروزی از عملیات والفجرمقدماتی می گذشت ما،درتیپ3 بعثت،گردان میثم، گروهان شهید زمان محمودی سازماندهی شدین،به چادرهایی که محل استقرار همرزمان مسجدسلیمانی بود، رسیدیم، هنوز بچه ها درمنطقه عملیاتی والفجرمقدماتی بودند وچادرها خالی بود،بادنسبتا شدیدی می وزید ،برخی چادرها از زیرکنده شده بود وباد آنهارا باخود به رقص در می آورد ،دیدن آن صحنه ها وخالی بودن چادرها حسابی حالمان. راگرفت ،بی درنگ چادرهارامستحکم کرده وسروسامانی دادیم ودرآنهااستقراریافتیم ، سه روز طول کشید تا فاتحان والفجرمقدماتی برگشتند ،بعضی از بچه هاشهید ویازخمی شده بودند وبقیه هم به محل چادرهابشان آمدند وبا نیروهای تازه اعزام شده گروهان شهید زمان محمودی به فرماندهی سردارسالار مدملی ترمیم شد معاون گروهان شهید رستم قلندری وفرماندهان دسته:احمدجمالپور،مهدی سپهری وشهیدمحمودخزایی بودند،
صادق یزدی ۹۸/۳/۲۰

بنام خدا
والفجر یک
قسمت دوم
در آن محل که فکر می کنم منطقه‌ای در نزدیکی گروهان پل بین اهواز و خرمشهر بود نیروهای زیادی از لشکر مستقر بودند ،از بچه‌های بهداری و تدارکات و ادوات گرفته تا گروهان ها و گردان های مختلف چند روزی را آنجا سپری کردیم و تمرینات نظامی و آموزش‌های لازم را فرا گرفتیم،بنا به مسائل و دلایلی بچه های این گروه، از گردان میثم جدا شده و تحویل گردان ذوالفقار از همان تیپ و لشکر شدیم، در اینجا فرمانده گروهان شهید احمد نونچی و فرماندهی گردان را شهید حاج عبدالحمید صالحی نژاد به عهده داشت معاون اول و دوم گروهان را رزمندگان دلاور آقایان سالار ملی و رستم قلندری به عهده داشتند در اینجا تمرینات نظامی و رزمهای شبانه و آمادگی‌های جسمی فزونی گرفت و بچه ها رفته رفته،برای انجام عملیات آماده تر می شدند،پس از چندین روز تقریباً به منطقه جدید عزیمت کردیم ،درآن منطقه لشکر ۲۱ حمزه از ارتش نزدیک ما بود ،وبه سه راهژ موسیان وصلواتی دشت عباس نزدیک بودیم، چادرها رادرتپه ماهورها بپاکردیم
۹۸/۳/۲۲

والفجر یک قسمت 3
بنام خدا
در منطقه جدید(دشت عباس) چادرهارابپا کردیم ،محل گروهان ما درکنار تپه مانندی واقع بود ،صبحها صبحگاه وتمرینات رزمی وآمادگیهای دیگر جسمانی و شبها دعا و راز ونیازهای شبانه بچه ها را بیشتروبیشتر ورزیده می کرد، و رفته رفته الفت ومهر بانی بین رزمندگان فزونی می گرفت و باهم صمیمیتر وصمیمیترمی شدند, نزدیکی های عید نوروز سال 1362 بارانهای شدیدی باریدن گرفت وسیل سراسر خوزستان. وجنوب غربی کشور را درنوردید، چادرها نیاز به محکم کاری داشت ،لبه چادرهارا خاک بیشتری ریختیم واطراف هرچادر جوی آبی تعبیه کردیم ،روی چادرها پلاستیک مجدد کشیدیم وتقریبأ سه شبانه روز ازچادرهابیرون نیامدیم ،سرمای شدیدی هم جاری بود که برای پرکردن نفت فانوس ونفت چراغهای علادین به زحمت وسختی می افتادیم،
همان سال در مسجدسلیمان نیز پل مالکریم ودکه های زیرپل نمره یک وانتهای پل تمبی را آب برد.
صادق یزدی 98/3/23

بنام خدا
والفجریک
قسمت 4
درآن سال ، 15بهار از زندگی من گذشته بودو وارد 16سالی می شدم در رزم صبحگاهی هنگام پرش از دره ای فرد پشت سری بنده هنگام پرش اصلحه اش پرتاب شده وبه پاشنه وقوزک پای من اصابت کرد وموجب شکستگی شد،
بهداری لشکر واعزام به بیمارستان شهید کلانتری،همان وگچگرفتگی همان ،که تقریبا بنده رازمین گیر کرد،وبه جهت جلوگیری از نگرانی خانواده نه تنهابه مرخصی استعلاجی نیامد بلکه هنگامی که همگی بچه ها برای مرخصی قیل از عملیات به شهرستانهایشان رفتند ،من از مرخصی استفاده نکرده ودرچادرها ماندم.
تاجایی که ذهنم یاری می کند رزمندگانی به قرار ذیل در آن هنگام در گروهان شهید زمان محمودی حضورداشتند
ازپایگاه مقاومتحمزه سیدالشهد مسجدصاحب الزمان کلگه
1-سیف الله بهرامی
2-کریم زائرسلیمانی
3-کیامرث صالحی
4-غلام کاتبی
4-خدامراد آتشکار
6-صادق یزدی(خودم)
7-شهیدرحیم صادقی
8-حمید شیری
9-محمدشیری
10-فرشیدصالحی
11-هوشنگ کاظمی
12-رامین مهمدی
13-ضرغام سلطانی
وعزیزان ورزمندگان عزیزی که از سایرنقاط شهر حضورداشتند
سالارمدملی
شهیدرستم قلندری
شهیدمحمودخزایی
شهید غلامعباس باقرفر
احمدجمالپور
موسی موسوی
داریوش سرقلی
فریبرزحافظی
علیرضاکریمی
سیدعلیرضاصالحی
سیدرسول صالحی
شهیدامرالله عبدی زاده
ماشاالله بسیط نژاد
الماس بهرامی
مرحوم مجیدباقری
مرحوم مهدی سیاهپور
بهروز……
حسین کهزادی
…..داودی
….خاکسار
امید حسنعلی زاده
وبرخی رزمندگان دیگر مثل
نورالله شجایی ومحمدارسطو درتوبخانه لشکر مستقر بودند
صادق یزدی ۹۸/۳/۲۴

بنام خدا
عملیات والفجریک
قسمت ۵
پای من تاچندروزمانده به عملیات در گچ بود ،تحرکات در اطراف روبه فزونی می نمودشب 62/1/23تجهیزات ومهمات بچه های گروهان کامل شد ومقارن ساعت 8شب ماشینهای ایفاها (ifa) آمدند. وباسازماندهی که انجام شد رزمندگان سوار ماشینها شده به سمت منطقه شرهانی حرکت کردند،من که باپای لنگان خودرا آماده کرده بودم ،هنگام سوارشدن فرمانده گرهیان شهیدنونچی مخالفت کردومانع از سوارشدن به ماشین ودرنتیجه حضورم درعملیات شد.
بچه ها با ذوق وشوق درحالی که سرودهای حماسی می خواندند راهی منطقه شرهانی برای حضور درعملیات شدند.
در آنجا بانیروهای ارتشی ادغام گردیده ،سازماندهی جدیدی صورت گرفت ،برای درهم شکستن خطوط دشمن آماده شدند.
گروهان شهید زمان محمودی که شامل رزمندگان مسجدسلیمانی بود ،تنها گروهان از لشکر۷ولی عصرعج خوزستان بود که با نیروهای ارتش ادغام وتحویل یک گردان از ارتش شد و واردعملیات والفجر یک گردید
این عملیات با رمز یا اله درمنطقه عین خوش دهلران(العماره عراق) آغاز وتقریبآ از ۶۲/۲/۲۱ الی ۶۲/۲/۲۸ بطول انجامید
از این گروهان شهیدان وزخمیهای متعددی در آن شب تقدیم انقلاب ونظام شده است که ازجمله می توان به افراد ذیل اشاره نمود.
شهیدان ومفقودین
عبدالرحیم صادقی
غلامعباس باقرفر
امرالله عبدی زاده
صادق یزدی۹۸/۳/۲۵